ورزنه.گنجینه ای بازمانده از روزگار کهن

خاشو مبو ی
ورزنه.گنجینه ای بازمانده از روزگار کهن

گاوخونی

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

ورزنه نگین شرق اصفهان

سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۲۳ ب.ظ

 

 

 شعر به گویش محلی


جونی شری هـــامــا روخـــــــنـه وو               نـــگـینی شرقی اصبـهن ورزنــــــــه وو


ورزنـــــــه مــردمی با غــــیـرت دارو                    حـــیــف کــو ایـــــــچـیـش نـــــــــــدارو


چــندی مـردم چش ببیرین,بـــیارین                    کــو دو مـن,سـمن,یـه,گــندم ویــکیرین


به خــدا همهی مردم غــصه داریـن                    دیمشون خو سیلی سرخ گوشیدارین


پـــــره بـشه دنـبالی کــارت بــــینن                    بـخـدا نــشام بـــشن صــــــرا بـــــینن


جونی شری هـــامــا روخـــــــنـه بو                    نـــگـینی شرقی اصبـهن ورزنــــــه بو


کــــیـلیجنـگا و لاپــــشتا و مـــاغـور                    همه شون بــمرتــهیند وا ژیـــری پـــل


رومانی از ورزنــــــه بــــیشو زیـــــار                    دسـه دسـه بـــــیومیند مــــیدنی دار


یـــنا چه سربازایی بــیند وادبــــیند                    بـه خــدا , بـد سربازا , وزی یــنا بــیند


هـمه واژیــنده کو ورزنــــــه ای یــــا                    خــــــدا خــــیرشن هــیتو زیــــــــــاریا


جــوناشون هـمه خو چـو و چـــماق                    ســـری ســربازا ریـتیند مـثالی بـــــاز


الــــــــهی خـیر نــوینو بــــــختیاری                    یــگ گـازش بخس دی عوضی یــــاری


مـن تــهجبن از مـــرق و پا چـــوژی                    دو تا کلوش کو بخس ,ایـنجی هوایـی


الــــــــهی خـیر نــوینو اسماعیلی                    ســری هــمه شن بکه شـیره مــالی


مــردمی ســــاده شن وا تو بـــــتا                    یـــــگ چـندتا, مـــردومشون وا لــــویتا


رعـیتای عمده هاما ترسالی بــیند                    همه شن جفتی کوزه پازسالی بــیند


یــــگ بـتـــونم من بخــا از بــــراتن                    نـدارون لــــــته از ســقده ی ســــرتن


همه واژیـنده کو طــرفه بــیشتیو                    دیـمی صـــــندلیش همن وانـــیشتیو


جونی شری هــامـا روخــــنـه بو                    نـــگـینی شرقی اصبـهن ورزنــــــه بو

شهر ورزنه


ورزنه، شهری است از توابع بخش بن رود در شهرستان اصفهان استان اصفهان در مرکز ایران است. این شهر با جمعیت 11924نفر  می‌باشد. در نزدیکی باتلاق (تالاب بین المللی)گاوخونی واقع شده‌است. و تنها شهر ایرانی است که زنان آن به طور سنتی چادر سفید بر سر می‌کنند.
افراد محلی قبول دارند که ورزنه به معنای کشت دانه و کاربر روی زمین است که این مطلب با این خصوصیات و موقعیت شهر ورزنه، انطباق دارد. کلمات هم خانواده بسیاری، که از ریشه کلمه رزیدن می‌آید . ورز: کشت و کار ، ورزنده: کشاورز، برزگر ورزکار: کشاورز ، ورزداد: گاوی که با آن زمین را شخم می‌زنند دوم اینکه: دو کتاب ادبیات داستانی ایران نوشته محمد قائمی در صفحه ۸۹ این گونه آمده است: حضرت زرتشت یاران خود را به سه گروه تقسیم کرده است. ختیو یا خودمانی که بی اندازه به او نزدیک بودند. (ورزنه) یا ورزندگان که کشاورزان و دامپروران بودند و آریا منش که از دوستان او بشمار می‌آمدند.

 

 
 

تاریخچه

ورزنه از دیرباز از نقاط پر جمعیت و مشهور روی‌دشت اصفهان بوده و هر جا نامی از روی‌دشت آمده، از ورزنه هم نام برده و یا آن را توصیف کرده‌اند. در بخشی از گزارش‌های معروف پترس گیلانتز (۱۱۳۵) درباره ورزنه چنین آمده‌است:
ورزنه در ۳۰ کیلومتری اخند واقع گردیده‌است. این قصبه بزرگ محلی است که قبل از قرن چهاردهم میلادی مرداب گاوخونی در آنجا متوقف می‌شده‌است. در این مجموعه که زیر یک آفتاب نرم‌نشدنی خرد شده‌است، خانه‌های مسدود آن طور که می‌توانند از خود حرارت را خارج از اختیار بیرون حفظ می‌کنند. در اینجا بادگیرهای متعددی وجود دارد که ابعاد بعضی از آنها به اندازه اطاقی است که باید تهویه شود. پلی که قبلاً شرح دادیم، با ده دهانه روی رودخانه زاینده‌رود زده شده‌است. بازده آب این قسمت غالباً بیش از مقداری است که در ۷۰ کیلومتر بالاتر وجود دارد و این موضوع را می‌توان این طور توجیه کرد که آب‌های زیرزمینی حاصل از نفوذ حوضه‌های عظیم که در دامنه‌ها هستند، به طرف دره سرازیر می‌شوند
ماکسیم سیرو فرانسوی (۱۹۶۳- ۱۹۵۹) نیز در بررسی راه‌‌های باستانی ناحیه اصفهان بخشی از مطالب خود را به معرفی راه‌های قدیمی ورزنه اختصاص داده و درباره آن چنین می‌نویسد:
از ورزنه دو راه قدیمی عبور می‌کند، یک راه می‌گویند خیلی خشک است و از یق‌میش گشته پای کوه شراز دور می‌زند و به روستاهای گل‌شور و انارستان می‌رسد و از خلیل‌آباد بالا می‌رود. این خط سیر صحرایی فقط یک چاه دارد و به عقدا می‌رسد. این راه به قدری خشک است که هیچ وقت کاروان‌های بزرگ نظامی یا تجاری از آن عبور نکرده‌اند. از ورزنه یک خط سیر به کل متفاوت دیگری به یزد می‌رسد. این راه از راه قبلی ناسپاس‌تر است و جز در مواقع تاخت و تازهای فوری و ضروری نظامی از آن استفاده نشده، به خصوص در آخر قرن هشتم هجری به وسیله حکام آل مظفر و در قرن هجدهم (میلادی) که به وسیله افغان‌ها از آن استفاده شده‌است و ین راه که هنوز مورد استفاده شکارچیان گورخر است، در شمال شرقی، مرداب گاوخونی را دور می‌زند و با خط سیری که تقریباً از آب محروم است، به روستای هودوشان می‌رسد. بعد در کوهستان‌های جنوبی ۲۵ کیلومتری یزد به دهکده زردشتی تفت منتهی می‌شود
ورزنه یک بار نیز به خاطر قرار گرفتن بین راه اصفهان-یزد مورد حمله افغان‌ها قرار گرفته‌است. در کتاب سقوط اصفهان در این باره آمده‌است:
«محمدخان پسر میرویس افغانی در ۱۸ فوریه (اول مارس) ۱۷۲۲ به ورزنه که شانزده فرسخ با اصفهان دارد، رسید».

 

آداب و رسوم
ورزنه به عنوان شهر کبوتران سفید از (زنان چادر سفید) شناخته شده و این در نگاه نخست و در هنگام ورود به شهر توجه هر بیننده‌ای را جلب می‌کند بنا به گفته نفیسی: رنگ سفید در نظر ایرانیان قدیم ارزش دینی داشته، و روحانیون زرتشت لباس پنبه‌ای می‌پوشیده و نوار با ارزش مقدسی از جنس پنبه را در میهمانی‌ها بر گردن می‌آویختند.
این فرهنگ از آن زمان باقی مانده است. البته نظر دیگری هم وجود دارد و آن: بدلیل کشت پنبه و وجود کارگاه‌های پارچه و کرباس بافی و کاربافی در آن شهر در زمان گذشته است.

 


آثار تاریخی


ورزنه یکی از شهرهای تاریخی استان اصفهان است که از لحاظ تاریخچه پیدایش و آثار باستانی، گنجینه‌ای بس غنی دارد و به همین دلیل است که آن را نگین شرق اصفهان نامیده‌اند. پل قدیمی ورزنه، مسجد جامع، رباط شاه‌عباسی، کارونسرا و بادگیرهای قدیمی، آب‌انبارهای متعدد، برج‌ها و کبوترخانه‌ها، قلعه‌ها و آثاری از آسیاب‌های آبی و امامزاده شاه زین‌العابدین از جمله ابنیه تاریخی این شهر محسوب می‌شوند




مسجد جامع تاریخی ورزنه


بر اساس مدارک موجود بنای اولیه مسجد جامع ورزنه بر روی بقایای یک آتشگاه قدیمی بوده‌است که از تاریخ دقیق آن اطلاعی در دست نیست، اما ساختمان مسجد جامع به صورت کنونی را بر اساس نوشته‌های سردر مسجد به زمان تیموریان منسوب می‌دانند. محراب مسجد از کاشیکاری زیبایی ساخته شده و در مجاورت آن منبری بنا شده‌است. دور تا دور هلال محراب با خط ثلث بر زمینه لاجوردی آیات ۳۷ تا ۴۱ سوره آل عمران نوشته شده و در پایان آن تاریخ ۸۴۷ قمری. ذکر شده‌است. این مسجد همچنین دارای دو ایوان است که یکی در سمت شمال و جنب مناره و دیگری در سمت جنوب و در نزدیک گنبد مسجد واقع شده‌است. هلال داخل ایوان جنوبی شامل کتیبه زوجی کوفی ثلث بوده، کتیبه کوفی با آن خط طلایی و کتیبه ثلث آن با خط سفید بر زمینه لاجوردی آراسته شده‌است. بین دو ایوان شمالی و جنوبی حیاط مربع‌شکل قرار دارد که حوضی در میان آن وجود دارد. همچنین در قسمت مغرب و مشرق مسجد به صورت طولی دو شبستان قرار دارد و مناره جلوی مسجد با ارتفاعی در حدود ۲۰ متر دارای یک راه پله آجری مارپیچ برای دسترسی به قسمت بالای آن می‌باشد. در کتیبه‌های تاریخی سردر مسجد جامع بر زمینه لاجوردی نام شاهرخ بهادرخان و محمود ب مظفر ورزنه‌ایملقب به عماد و نام خطاط آن سید محمد نقاش آمده‌است. آثار آتشکده زرتشتی نیز در همین محل مربوط به دوره قبل از اسلام یافت شده است. کاشی کاریهای موجود در سردرب، مناره، شبستان و سردر گنبدخانه این بنای تاریخی به عصر تیموری باز می گردد.



 

   

پل تاریخی ورزنه


پل تاریخی ورزنه‌ یادآوردی است از یافته‌های فنی و معماری قدیم در عمران منطقه و ایجاد ارتباط بین حال و گذشته. بروز حوادث طبیعی و فرسایش، طی قرون متمادی خساراتی را به این پل موجب شده و آن را به مخروبه کرده‌است. ساختمان استوار و جثه پای این پل با پایه‌های توپر از لحاظ ایستادگی در برابر شدت عوامل طبیعی از ارتعاش بی وقفه ناشی از ضربات مستمر و پیاپی امواج پر تلاطم آب رودخانه زاینده رود در فصول پر آبی و طغیان گرفته تا نزولات هر چند کم و گرما و سرما طی قرون و اعصار توانسته‌است تاکنون باقی بماند.
این پل با آجر ساخته شده و دارای ۱۰ چشمه که هفت چشمه یا طاق آن به طول ۶۷ متر و عرض پل ۶٫۵ متر و ارتفاع از سطح آب ۶ متر و عرض چشمه‌ها ۴ متر است. و بسیار قدیمی و بنای آن مربوط به دوره دیلمیان و سلجوقیان ا ست ولی مردم آن را به سیف اله اردکانی نسبت می‌دهند اما گویا ۳ چشمه دیگر را به طول ۱۹ متر مردم سخت کوش ورزنه در یکصد و چهل سال قبل ساخته و به آن افزوده‌اند و در حال حاضر جزو آثار قدیمی است که تردد روی آن نمی‌شود. نقل شده‌است شخصی بنام سیف الله اردکانی آنرا بنا نموده است.
در حال حاضر به خاطر قدمت و اهمیت این پل رفت و آمد وسایل نقلیه روی آن صورت نمی‌گیرد و عابران پیاده حق عبور از این پل را دارند و وسایل نقلیه از روی پل فلزی که در ۲۵۰ متر غرب همین پل ساخته شده عبور می‌کنند از لحاظ استحکام نیز باید گفت که با بذل توجهی که مردم و مسئولین به این اثر تاریخی داشته‌اند و دارند هنوز محکم و پا بر جا باقی مانده‌است. هم اکنون مسؤلان جهت ارتباط جاده حسن آباد به گردنه ملااحمد پل فلزی دیگری را در ۵۰۰ متر شرق پل قدیم ورزنه احداث کرده‌اند و مسافرین زیادی از مقصد شیراز به مبداء مشهد از این مسیر تردد می‌کنند.

 

 

ورزنه شهر کبوتران سفید

نوع پوشش زنان
پوشیدن چادر سفید توسط بانوان شهر ورزنه یکی از رسم های بسیار قدیمی می باشد که در جهان منحصر به فرد است.در خصوص علت پوشش سفید توسط خانمها دلایل متعددی ذکر گردیده است که عمده ترین آن بدین شرح می باشد:
  1- با توجه به شرایط آب و هوایی منطقه که دارای آب و هوای گرم و خشک بوده و رنگ سفید گرما را کمتر به خود جذب می نماید،چادر سفید بسیار مناسب است .
  2-دین ایرانیان قدیم و این منطقه در زمان باستان زرتشتی بوده است و زرتشتیان لباس سفید(به خصوص از جنس پنبه) را مقدس دانسته و آن را می پوشیدند و این سنت تا کنون باقی مانده است.

  یکی از تولیدات اصلی شهر ورزنه پنبه می باشد .همچنین کرباسبافی یکی از شغلهای رایج شهر بوده است از طرفی با توجه به عدم دسترسی به لباسهای شهری،لباس های پنبه ای محلی را با دست خود می بافتند و آن را می پوشیدند.
جدای از علت اصلی پوشش چادر سفید،لباس سفید مورد تایید اسلام بوده و از نظر روانشناسان رنگ سفید رنگ شادی می باشد .


 

شترسواری درتپه های ماسه ای

در این نقطه به لحاظ پایاب بودن و زمان پرآبی زاینده رود از رونق بسیار بالایی از لحاظ کشاورزی برخوردار بوده به همین جهت در این شهر از کبوتر خانه های زیبا، باقیمانده آسیابهای آبی و از همه زیباتر تپه های ماسه ای و یا شنهای روان که در 15 کیلومتری شهر ورزنه به طرف شیراز واقع شده میتوانیم دیدار داشته باشیم.
مساحت این تپه ها 40 کیلومتر مربع و ارتفاع بعضی از آنها به حدود 50 متر میرسد که در نوع خود در ایران کم نظیر میباشد. این منطقه که یکی از مناطق نمونه گردشگری استان به شمار میرود یکی از جاذبه های گردشگری پر طرفدار محسوب میشود چرا که در حاشیه سرسبز زاینده رود و در استان سرسبز و پهناور اصفهان واقع شده است.
در زمستان و به خصوص ایم نوروز برنامه های خاصی برای میهمانان تدارک دیده میشود نظیر کایت سواری، شتر سواری،قایق سواری در انتهایی ترین نقطه زاینده رود، موتور سواری در کویر که بسیار برای بازدیدکنندگان جذاب است.
تالاب گاوخونی نیز از نقاط مورد بازدید در این منطقه بود که در زمان پر آبی علاقمندان به این نقطه سیر میکردند لیکن اکنون به منطقه ای بسیار گرم و عاری از آب و هرگونه موجودات زنده تبدیل گشته است.
در سالهای اخیر شرکتی خصوصی در تدارک تمهیدات لازم برای گردشگران داخلی و خارجی به این منطقه است.

 

 
گاوخونی ، بهشتی در حال نابودی

گاوخونی این نام ما را به زمان درس و مدرسه می برد و از آن نام هایی بود که برای به خاطر سپردنش به مشقت نمی افتادیم ، و به آسانی از یادمان نمی رفت .در کتاب آورده بودند که گاوخونی باتلاقی است که زاینده رود در آن فرو می رود ، زاینده رود رودخانه ای است که از کوههای زردکوه بختیاری سرچشمه می گیرد و پس از مشروب کردن خاک اصفهان و عبور از این شهر در باتلاق گاوخونی فرو می رود .

از سراب تا پایاب 405 کیلومتر است ، ارتفاع تالاب از سطح دریا 1477 متر و اختلاف ارتفاع آن نسبت به سراب (زردکوه بختیاری) 2747 متر می باشد ، تالاب وابسته است به مجموعه ای به نام حوزه آبخیز زاینده رود است ، وسعت کل حوزه 41371 کیلومتر مربع است که 9/90 درصد آن در محدوده استان اصفهان و مابقی در استانهای یزد ، فارس و چهارمحال بختیاری قرار گرفته است و سد زاینده رود در 110 کیلومتری مرکز استان اصفهان واقع شده است ، (چادگان) که حواشی آن از جمله زیبائیها و جاذبه های مناطق گردشگری ایران است و با وجودی که عموما در کمربند خشک قرار گرفته ، اما کوههای زاگرس و کرکس منشا تغییرات بارز آب و هوایی در کل حوزه می شود.

شاخه های زاینده رود شامل : حوضه های اطراف دریاچه پلاس جان ، شور و دهاقان ، خشکه رود ، حوضه مرغاب ، زرچشمه ، حوضه رحیمی و گاوخونی می باشد .
از محل سراب ، صدها محل زراعی ، صنعتی ، روستایی و شهری در حاشیه زاینده رود واقع شده است و ورزنه آخرین نقطه جمعیتی رودخانه است ، اساسا در سراب و بالادست عمق دره ها و شیب اراضی، مانع از کشاورزی می شده و این نشان از اهمیت زراعت در پایین دست دارد ، سالیانه 6 میلیارد متر مکعب آب برای مصارف شرب ، کشاورزی و صنعت از زاینده رود به عنوان یکی از منابع آبی کشور برداشت می شود .

رودخانه زاینده رود بر خلاف همه رودخانه ها ، به جای آنکه به دریا بپیوندد و به حیات خود ادامه دهد در یک ناحیه کویری داخلی کشور فرو می رود و از حرکت باز می ایستد، و منشا اثرات فراوان طبیعی است ، در برخی سفره ها و داستانها آمده است بعد از فرو رفتن آب در این باتلاق ، در دشتهای کرمان ، به صورت چشمه هایی روان می شود هر چند از نظر علمی این موضوع تایید نشده است در طول تاریخ نام " گاوخونی " و " زاینده رود" به موازات هم مطرح بوده است ، و طومار معروف شیخ بهایی و تقسیمات آب زاینده رود که از برجسته ترین نمونه های میراث فرهنگی این مرز و بوم است ، نشان از اهمیت حیاتی این رودخانه از دید مردم در طول تاریخ دارد . از شهر ورزنه که 25 کیلومتر از طریق جاده شوسه به سمت شرق می رویم به تالاب می رسیم (ادامه این مسیر از کنار تالاب به یزد منتهی می شود ) ، وسعت تالاب 470 کیلومتر مربع بوده که در حال حاضر 50 کیلومتر مربع آن را آب فرا گرفته است .

تالاب بکر گاوخونی در پست ترین ناحیه دشت اصفهان و از نظر جغرافیایی در منطقه وسیع مسطح و یکی از با ارزش ترین اکوسیستمهای کشور در فلات مرکزی ایران و در خشک ترین منطقه و با گونه های نادر گیاهی و جانوری خاص خود ، چون گوهری در کویر مرکزی ایران می درخشد و از نظر عملی برای محققین زیست محیطی حائز اهمیت فراوان است .

همچنین دو روخانه ی فصلی به جز رودخانه دائمی زاینده رود به تالاب می ریزد ، در جنوب تالاب جرقویه و معادن نمک واقع شده است ، از بالا که باتلاق را بنگریم مانند یک گلابی یا یک مثلث به نظر می رسد .

داستانهای فراوانی در منطقه از تالاب بیان می شود ، از جمله بلعیده شدن انسان در منطقه ، این درحالی است که وسعت منطقه و وجود جنگلها و نیزارهای فراوان باعث می شده که مردم غیر بومی در منطقه دچار سردرگمی شوند و راه را گم کنند . مردم محل می گفتند عرض تالاب را در 20 ساعت طی کرده اند ، گفته شد ، در تالاب انسانی به صورت عریان می زیسته که قادر به حرف زدن نبوده و با وضعیت اقلیمی محیط زندگی می کرده که اوایل انقلاب توسط نیروهای بسیج منطقه دستگیر ، اما متاسفانه تحقیقات گسترده ای بر این موضوع انجام نشد.

این موضوع نشانی از طبیعت بکر و دست نخورده تالاب دارد که در برخی نقاط آن تا کنون پای بشر به آن نرسیده است .

برخی از همراهان ما در این سفر برداشت عامیانه ای از این باتلاق داشته اند و آن را جایی می دانستند با ظاهری فریبننده ، بی آنکه نشان دهد زیرش خالی است وقتی بی خیال پای بر آن می نهی می بینی زیر پایت خالی می شود ! هر چند باتلاق گاوخونی این خصوصیات را ندارد و غرق شدن در حواشی آن به علت شوری خاک و پف کردگی آن منتفی است .

حداکثر عمق گاوخونی در مواقع پرآبی 5/1 متر و حداقل 100 سانتی متر است . تالاب در مرکز خود چالهایی دارد که گودترین قسمت آن با وجود خشک سالی ها ، بدون آب نمانده است .

فرصت رفیق نشد تا به کناره های باتلاق گام نهیم . اما مشاهده آب در وسط تالاب آن هم پس از خشکسالی های اخیر ، به خصوص انعکاس اشعه های طلای خورشید ، خیره کننده ، دیدنی ، و لذت بخش بود .

واقعا این دشت بیکران دیدنی و بی نظیر است و چشمها را خیره می کند ، سوز سرد و گزندهای میوزید ، و زمینهای شور بر اثر بارندگی های اخیر مرطوب شده است ، اینجا دیگر از تلواسه ها و هیاهوهای شهر خبری نیست ، گاوخونی اسرارآمیز ، احساس مبهمی از راز و رمز زندگی ، مرگ ، واقعیت و وهم را در خیال آدم بر می انگیزاند . شبهایش در فصول مختلف ، ستاره های پرفروغش و شهابهای پر سرعت ، آن محیط را به سرزمین افسانه ها بدل کرده است .

هر آنچه به این دشتها می نگری انگار انتها ندارد ! سکوت عمیق و سنگین تالاب که تنها وزش باد آن سکوت سنگین را می شکند ، آنجا را وهم انگیزتر می کند، هر چند در میان باد گرم شورستان (با دمای بیش از 40 درجه در تابستان ) واقع شده است ، اما در آخرین روزهای پائیزی ، سرد اما قابل تحمل است ، آسمانی بلند و فروزنده ، اقلیمی متفاوت که خود سبب پایندگی و تاب آوردن انسان کویری بوده است، آن هیبت ، صلابت ، عبوسی و خشکی کویر در رویارویی با باتلاق ، در هم میشکند و تعدیل می شود . تالاب بیشتر به معجزه ای می ماند در فلات مرکزی ایران ، که پایانی برای آن متصور نیست بلکه آغازی دوباره است و باعث شده رگ حیات ، در طبیعت بخیل کویر جاری شود ، با قدمتی تاریخی ، آنگونه که گفته شده ، تمدن ابتدا در این پایاب شکل گرفته و بعد در بالادست رودخانه گسترش یافته است .

در مجموعه ای محدود همه گونه های طبیعی یافت می شود و از تنوع توپوگرافی قابل ملاحظه ای برخوردار است ( کوه ، رودخانه ، کویر ، جلگه ، پوشش گیاهی ، تپه های شنی و تالاب ) و این تالاب از جمله 1328 تالاب مطرح جهانی است که در کنوانسیون بین المللی (سال 1971) که در شهر رامسر برگزار شد ، رسما به عنوان تالاب بین المللی شناخته شد و شرایط خاص جغرافیایی ، طبیعی و زیست محیطی و حدود سه فاکتور هیدرولیکی ، بیولوژیکی و اکولوژیکی این تالاب را به عنوان نادرترین و کمیاب ترین تالابهای کره زمین قرار داده که از نظر علمی برای محققین حائز اهمیت است . بیش از 30 گونه پوشش گیاهی در منطقه وجود داشته از جمله : تاغ ، گز ، اشک ، درمنه ، گون، شور ، پرند ، قیچ ، و ... پوشش گیاهی عموما شور پسند است ، علفزارها و نیزارها ، در حاشیه جنوبی بیش از ده کیلومتر کشیده شده است .



گونه های جانوری :
فلامینگو ، مرغابی ، آنقوت ، تنجه ، غاز خاکستری ، قورباغه تالابی ، بزمجه ، انواع مارمولک ، آهو ، گورخر و ... (که متاسفانه اکثرا از میان رفته است ) ، هزاران پرنده مهاجر این منطقه را برای کوچ زمستانی و آسایش بر می انگیزد(بیش از 20 هزار پرنده ) ، شوری آب در مدخل مرداب ، حیات آبزیان را در رودخانه میسر نمی سازد ، رنگ سرخ و زیبای این تالاب نادر کره زمین ، به دلیل زندگی یک نوع سخت پوست (آرتیماسالیا) در آن می باشد ، تالاب گاوخونی به عنوان یک اسفنج ، در فصلهای پرآب ، آب را به خود جذب و در فصلهای دیگر پس می دهد .

منطقه گاوخونی منطقه ای ناشناخته با پتانسیلهای قوی از جمله وجود تالاب ، آثار تاریخی و منطقه شن های روان را داراست و مدیریت دقیق بر آب رودخانه تالاب را از هر خطری محفوظ و مصون میدارد متاسفانه منطقه هیچ گاه از مدیریت حمایتی و حفاظتی مستحکمی برخوردار نبوده است .



وجه تسیمه گاوخونی : نام گاوخونی همیشه پر راز و رمز بوده و در مورد نام گاوخونی حرف و حدیثها فراوان است که یکی دو نمونه از آن که به نظر و به حقیقت نزدیکتر است آورده می شود .

گاوخونی : چشمه یا چاه بزرگ ، گاوه یا گابه نام قدیم اصفهان بوده و گاوخونی به معنی چاه بزرگ جی یا اصفهان است . همچنین از نامهای قدیم اصفهان گابیان ، گابیدوان بوده که بعدها به جی ، اسپاهان ، سپاهان و اصفهان رسیده است و برخی می گویند ریشه گاوخونی از آن است ، گاوه در پارسی به معنی بزرگ است و خانی چاه ، گاوخونی یعنی آبگیر بزرگ ، گودال بزرگ ، چاله بزرگ ، خان یعنی چشمه محل آب ، (مثلا خوانسار= چشمه سرا) ، گاوخانی به معنی حوض بزرگ ، برکه بزرگ ، تالاب آبگیر ، جائی که آب رودخانه یا باران جمع شود .



در اواخر نیمه نخست ، سال جاری فیلمی با نام گاوخونی به مدت 5 روز در اصفهان اکران شد که به دلیل عدم استقبال ، برداشته شد ، در همان 5 روز هم تعدادی پس از آغاز فیلم دقایقی بعد سینما را ترک کردند . شایسته بود حال که از این نام پر راز و رمز در فیلمی بهره گرفته می شود دقایقی به معرفی تالاب از همان بعد هنری پرداخته شود . فیلم گاوخونی محصول یک سینمای آماتور نبود بلکه فیلمی حرفه ایی بود . این فیلم به کارگردانی بهروز افخمی و بر اساس نوشته جعفر مدرس صادقی ساخته شده بود .

کتاب ارزشمند " زاینده رود از سرچشمه تا مرداب " نوشته آقای دکتر سید حسن حسینی ابری به تفصیل به حوزه گسترده زاینده رود و طومار معروف شیخ بهایی پرداخته است . که مطالعه آن برای علاقمندان خالی از لطف نیست .

بند شاخ کنار و شاخ میان : پس از پل قدیمی ورزنه ، بند شاخ کنار آخرین بند روی رودخانه (دهانه تالاب ) جهت تنظیم و هدایت آب زاینده رود جهت مصارف کشاروزی و راه اندازی آسیابها مورد استفاده قرار می گرفته است ، دو روستا پس از ورزنه با همین نام قرار داشته که ساکنین اطراف تالاب روستاهای شاخکنار و شاخمیان ، ظرف 40 سال گذشته با رها کردن املاک خود به ورزنه و دیگر شهرها کوچ نموده اند . پس از بند شاخ کنار ، رودخانه شاخه شاخه می شود و تالاب را تشکیل می دهد و با این بند از رودخانه زاینده رود خداحافظی و به تالاب می پیوندیم ، با اینکه این بند زیبا هنوز در دل کویر خود می نمایاند ، اما قطعا اگر توجهی به آن نشود به زودی از میان خواهد رفت .



سیاه کوه

از جاذبه های مهم منطقه کوه سیاه (کوه آتشفشان خاموش ) است مشرف به تالاب ، که همگی به دامنه آن صعود کرده و منظره زیبای تالاب را به نظاره نشستیم ، سنگهای آتشفشانی در منطقه پراکنده بود ، سنگهایی که می تواند زمینه تحقیقات گسترده کارشناسان باشد ، برخی از همراهان برای مصارف بهداشتی ! (سنگ پا ) مقداری جمع آوری کردند!

تپه های شن روان : از ورزنه 5 کیلومتر که به سوی حسن آباد جرقویه پیش میرویم ، پس از گذشتن از مزارع پنبه که زمین را چون برف سفید پوش کرده بود ، به تپه های شن روان می رسیم . این منطقه در جنوب تالاب و نقطه مقابل کوه سیاه در آن سوی تالاب واقع شده است . به نظر می رسد این تپه ها شکل ثابتی ندارند و در اثر ورزش بادهای دائمی و موسمی تغییر شکل می دهند .



آثار به جا مانده در منطقه و کشف چند جنازه از این محل ، منجمله استخوان پای یک متری یک انسان ، و کشف جسد دیگری در نمکزارها ، از شهری در زیر تپه های شن روان حکایت می کند (شهر سبا) ، مردم محل بر اساس افسانه هایی معتقدند مردمان این شهر در اثر کفران نعمت ، شهرشان در زیر این شنها مدفون شده است .

ما به سختی توانستیم از تپه های شنی بالا برویم و پایمان تا بالای مچ درشن ها فرو می رفت با این حال همه اعضاء گروه به بالای تپه ها آمدند زیبایی و دست نخوردگی تپه ها چشم هر بیننده ایی را خیره می ساخت .

از جاذبه هایی که می توان در منطقه ایجاد کرد : تحقیقات در تپه ها و شهر گمشده می باشد که آثاری از آن به دست آمده است و احیاء اساطیر در مورد منطقه ، بررسی گونه های جانوری منحصر به فرد و نمکزارها ، همچنین محیط مناسبی است جهت : پرواز با گلایدر ، پاراگلایدر ، پاراموتور ، کایت ، سقوط آزاد ، بیابان پیمائی ، قدم زدن روی شنها ، موتور سواری و شتر سواری و ...



خشکسالی و آتش سوزی ، بعد از خشکسالی سالهای اخیر در اصفهان ، خسارتهای عمده ای به منطقه وارد شد که در اکثر مواقع آب رودخانه به تالاب نمی رسید و متعاقب آن بر اثر گرمای شدید هوا ، آتش سوزیهایی رخ داد که عمده پوشش گیاهی منطقه را نابود ساخت ، البته شایع شده بود این آتش سوزی از روی عمد و علت آن از بین بردن پشه خطرناک سالک که در اثر وجود درخت گز متجمع می شوند بوده و توسط افراد ناآگاه صورت پذیرفته است ، در هر صورت با خشکسالی ، ورود پرنده ها در این منطقه متوقف شد . امکانات در اطفاء حریق این منطقه بسیار ابتدایی و ناچیز بوده به نحوی که مردم منطقه با خاک سعی در اطفاء حریق داشتند .

ورزنه
ورزنه مرکز بخش بن رود با جمعیتی در حدود 11 هزار نفر و در 125 کیلومتری شرق مرکز استان اصفهان قرار دارد ، ورزنه قدیم دایره ای شکل بوده که سابقا اطراف آن خندقی حفر شده بوده است و آنچه بیرون از این محور شکل گرفته ، گسترش بعدی شهر بوده است ، آثار زندگی در ورزنه به گفته بوم شناسان و باستان شناسان ، به هزاران سال قبل باز می گردد ، و در حقیقت این بخش ، پایان (بن) رودخانه زاینده رود اصفهان است ( نامگذاری بخش به بنرود بر همین اساس بوده است ) ، شهر زیبای ورزنه ، آخرین نقطه جمعیتی در حاشیه رودخانه زاینده رود است و به دلیل بن بست بودن ، فرهنگ آن دست نخورده باقی مانده و این امر در حفظ آثار ، آداب و رسوم و سنن و خودکفا بودن مردم از زمان قدیم نقش مهمی ایفا کرده و لذا از نظر گردشگری و مطالعات جامعه شناسی ، اهمیت فراوان دارد . گفته می شود اولین پلی که بر روی زاینده رود ساخته شد (شاید قبل از پل "شهرستان" در شهر اصفهان) پل تاریخی ورزنه بوده است و اتفاقا همین پل ، آخرین پلی است که روی زاینده رود وجود دارد و بعد از آن تالاب آغاز می شود . فرش ورزنه شهرت دارد به خصوص فرش شش لا و چهار لا ،از دیگر صنایع : سفره بافی و پارچه بافی را می توان نام برد ، که شایان توجه برای تحقیقات زبانشناسی و آواشناسی است .

از محصولات کشاورزی آن : گندم ، جو و چغندر و پنبه است و تولید چادر سفید محلی (که با توجه به اقلیم کویری و گرم مورد استفاده بانوان قرار می گیرد ) ، توسط خود اهالی و از محصول پنبه فراهم می شود که نشان از فرهنگ و هنر بانوان محل دارد ، پوشش چادر سفید زنان شهر ورزنه در نوع خود در ایران بی همتاست ، یکی از فرهنگیان محل که در عین حال زراعت نیز داشت از ما خواست در رسانه ها منعکس کنیم که دختران ورزنه این سنت را به دست فراموشی نسپارند و شهر سپید جامگان ، همچنان پیام آور محبت ، پاکیزگی ، صلح ، دوستی و کار باقی بماند ، این پوشش به نوعی ما را به یاد لباس محلی استفاده می کند .

مردمان ورزنه بسیار خون گرم و میهمان نواز هستند با خلوص نیت با ما درد دل می کردند ، آنها می گفتند امسال خرید پنبه در ورزنه از قرار هر کیلو وش 200 تومان بود که از پائین بودن این قیمت ناراضی بودند و خواستار حمایتهای بیشتری از سوی مسئولین امر شدند .

آثار تاریخی : از جمله آثار تاریخی شهر ورزنه مسجد جامع ، کاروانسرای رباط شاه عباسی ، پل قدیمی ، آب انبارها ، و ... را میتوان نام برد .

مسجد جامع : طبق شواهد موجود و بنا به اظهار مردم ورزنه ، بنای اولیه مسجد جامع ورزنه که از نقاط دیدنی این شهر است ، بر روی آتشکده زرشتیان و در زمان سلجوقیان بنا شده و در زمان تیمور گورکانی به دستور دختر امیر گورکانی تعمیر شده ، آخرین سفید کاری مسجد به سال 833 هجری قمری باز می گردد . محراب مسجد در سال 1229 ساخته شده است که امروز نیز با همان بافت ، مورد استفاده اهالی می باشد .

پل قدیمی ورزنه : این پل آخرین پل رودخانه زاینده رود است که بعد از آن انشعابات فرعی ، رودخانه (مصب) ، و سپس تالاب پدید می آید ، این پل دارای ده دهنه است و همچون دیگر پل های قدیمی اصفهان از آجر و ساروج بنا گردیده و در طی چند مرحله بازسازی شده و در حال حاضر مختص عبور عابرین پیاده است ، و از عبور وسایل نقلیه موتوری از روی آن جلوگیری به عمل می آید ، هر چند اطلاعات دقیقی از قدمت پل در دست نیست ، ولی گفته می شود اولین پلی است که بر روی رودخانه بنا شده (در سال 150 هجری نیز تعمیراتی روی پل صورت گرفته ) ، این پل در مسیر حرکت کاروان ها بوده که از طریق جاده ابریشم از این منطقه کویر مرکزی ایران می گذشته اند ، لذا کاروانسراها و رباطات فراوانی نیز در مسیر آن وجود داشته است .

کاروانسرای رباط عباسی : این کاروانسرا جزو 999 کاروانسرای شناخته شده ایران است و گویا در زمان شاه طهماسب صفوی احداث گردیده ، و دومین منزلگاه بعد از یزد در مسیر جاده ابریشم بوده ، که متاسفانه تخریب و فرسایش یافته و هم اینک به صورت متروکه و انبار درآمده ، سازمان عمران زاینده رود در صدد احیا و بازسازی مجدد آن است تا به صورت نمادین در اختیار توریستها و گردشگران قرار گیرد ، البته در 30 سال گذشته به عنوان مکتب خانه مورد استفاده اهالی محل قرار می گرفته است .

ورزنه قابلیت تبدیل شدن به یکی از مهمترین مناطق تفریحی و تحقیقاتی در زمینه های تاریخی و زیست محیطی را داراست . فرهنگ اصیل و بومی منطقه ، آداب و رسوم آنها در مراسم مذهبی و جشنها و ... قابل تامل است و در بازدید از آثار منطقه ، وجود یک راهنما که اطلاعات جامعی از منطقه داشته باشد ، لازم می نمود ، که بخشداری باید با همکاری متخصصین امر ، در زمینه تربیت و آموزش نیروی انسانی متخصص و ماهر ، و تهیه جزوه راهنمای مستند پیرامون منطقه ، اقدام نماید .

قلعه قدیمی قورتان : در غرب ورزنه روستای قورتان واقع شده که بسیار جالب و دیدنی است و علاوه بر کشاروزی و زیبایی های طبیعی منطقه در آن ، قلعه قدیمی قورتان (دوران سلاجقه ) جلب توجه می کند ، مسجد جامع روستا در دو طبقه در همین قلعه واقع شده است ، که مربوط به گذشته های دور است ، گفته می شود این قلعه ، از قلاع نظامی بوده است ، با توجه به وسعت زمین های اطراف ، اخیرا حسینیه ای بزرگ در وسط آن احداث شده که نمای قلعه را مخدوش ساخته و بسیار ناهمگون است ، در پی پرسشهای مکرر خبرنگاران و کارشناسان در مورد چگونگی احداث این حسینیه ، یکی از مسئولین محلی گفت : احداث حسینیه در این مکان به علت پاره ای اختلافات محلی بوده است ! دیدن این قلعه وسیع ، ما را به یاد ارگ تاریخی بم میاندازد ، و بی توجهی در حفظ و نگهداری آن اشک هر بیننده ای را در می آورد ، در برخی قسمتهای این قلعه قدیمی دامها ، نگهداری می شد و در بخشهای دیگر ، آن افرادی ساکن بودند در حالی که این قلعه می تواند به یک شهرک بزرگ علمی، تحقیقاتی ، توریستی ، سینمایی و نمادی از شهر نشینی و فرهنگ مردم و جامعه شناسی و بوم شناسی ، بدل شود .

تالاب گاوخونی و حوضۀ پیرامون آن یکی از اولین مناطق سکونت بشری در خوضۀ داخلی ایران است که به خاطر دوری از شهر اصفهان و پیرامون آن به صورتی بکر و دست نخورده باقی مانده و از تخریبهای تاریخی که دیگر مناطق حوضۀ زاینده رود را دگرگون ساخته به دور مانده است.

این دورماندگی موجب شده است که منطقه به صورت گنجینه ای حفاظت شده از چشم اندازهای طبیعی و آثار تمدن مردم منطقه در جلوه های طبیعت کویری(آب نمای تالاب،علفزارها جنگلهای کویری،چشم انداز بی انتها از افق چشم نواز،تپه های شنی به طول بیش از70 کیلومترو عرض متفاوت و در مجموع اکوسیستم مناطق کویری) و نیز آثار دست نخورده تمدن انسانی مانند قدیمی ترین بندهای انحراف آب، بندهای آسیاب ، آب انبارها، سکونتگاههای وسیع خشتی مانند : قلعه های نظامی و انتظامی تاریخی، روستاهای قلعه ای، روستا شهر بزرگ ورزنه به عنوان بزرگترین شهر خشت و گل در حوضۀ زایندهرود، برجهای پرشماره کبوتر ، مساجد قدیمی باقی مانده از قرن دوم هجری تا زمان سلجوقیان، صفویه، قاجاریه وبه همین ترتیب تا زمان حال و نیز الگوهای مدیریت بر منابع طبیعی(آب، چراگاه، معادن نمک و ...)، فرهنگ کهن ایرانی در همه امور رفتاری ، اعم از اقتصادی و اجتماعی و مناسبات انسانی ، طرز لباس (به ویژه در پوشش زنان )گویش دری ، ثبات در حفظ اسامی کهن محلات و مراکز جمعیتی ، الگوی تولید و خوراک و اموری از این قبیل به صورتی دست نخورده باقی بماند.

به گونه ای که در مسافتی حدود 100 کیلومتر از شهر اصفهان در شرق زاینده رود ، تمامی تاریخ و بخش وسیعی از جغرافیای اصفهان و ایران در آن محفوظ بماند ، به صورت ذخیره ای غنی از دانش بومی ایران زمین ، در اختیار محققین و پژوهشگران و حتی برنامه ریزانی که در جستجوی الگوهای توسعه پایدار مناطق هستند در اختیار قرار دهد.

از دیدگاه گردشگری هر یک از آثار یادشده هم برای علاقمندان داخلی اکوتوریسم که در جستجوی هوای صاف و بدون آلودگی حاصل از عملکرد تمدن ماشینی ، سکوت و تمدد اعصاب هستند و هم برای گردشگران خارجی که علاقمند به مشاهدات و بررسی های فرهنگ اصیل ایرانی اعم از: معماری کویری، اجتماعات اصیل و جلوه های بکر مناطق کویری از جمله: چشم انداز و افق وسیع کویر ، مشاهده بدون مانع ستارگان در شبهای کویر هستند و همه آنان که به ورزشهای کویری علاقمندند ، محیط مناسبی را در اختیار قرارمی دهد.

اما این دست نخوردگی نه تنها مربوط به خود منطقه است، بلکه حتی برای مردم اصفهان نیز ناشناخته و مجهول باقی مانده است برای اکثر دست اندرکاران توسعۀ استان نیز منطقه ای ناشناخته و دست نخورده باقی مانده و سرمایه گذاری های مناسب در آنجا انجام نشده است . به عبارتی دیگر مردم اصفهان اکثراً هنوز نمی دانند با کدام وسیله و یا از کدام راه و در کدام فصول سال امکان دسترسی به این منطقه میسر است ویا احتیاجات اولیه آنان در منطقه چگونه فراهم خواهد شد؟ لذا پیشنهادات زیر را در شروع توجه به گردشگری منطقه از اولویتهای ضروری دانستند:

1- نسبت به معرفی توانمندیهای گردشگری شرق اصفهان اقدام پیگیر به عمل آید.

2- از تخریب آثار معماری کویری اعم از قلاع قورتان ، اشکران و ... به شدت جلوگیری بعمل آید تا در آیندۀ نزدیک نسبت به مرمت آنها اقدام گردد.

3- به حفاظت بافت قدیم شهر ورزنه و مرمت آن توجه ویژه مبذول گردد.

4- از تخریب روستاهای قلعه ای، باقی مانده پس از لغو رژیم ارباب رعیتی جلوگیری شود .

5- با توجه به احداث شبکه جدید آبیاری رودشتین ،ترتیبی اتخاذ گردد که بندهای سنتی آبیاری منطقه ای همچنان جلوه های دل انگیز گردشگری خود را حفظ کند.

6- ترتیبی اندیشیده شود تا مردم منطقه نسبت به حفاظت و تعمیر برجهای کبوتر باقی مانده و نیز احیای شبکه برجهای کبوتر در حال تخریب در منطقه تشویق گردند.

7- نسبت به حفاظت از پلهای قدیمی (آجری ) منطقه بویژه پل تاریخی ورزنه و پل اژیه اقدام جدی بعمل آید .

8- از تخریب آب انبارهای سنتی منطقه جلوگیری شده نسبت به ،به روز کردن کاربری آنها(نه بمنظور ذخیره آب شرب) اقدام ویژه معمول گردد.

9- با تبدیل علفزارهای طبیعی منطقه به پارک ملی و توسعۀ جنگلهای کویری حوضه تالاب (با استفاده از منابع آب سرریز بند شاخ میان و شاخ کنار وچاه آرتزین شور حاشیه تالاب، به تجدید حیات وحش کویر تالاب انواع گور خر ، اسب ، قاطر ، غزال ، و دیگر جاندارانی که بومی این علفزارها بوده اند) و در اواخر رژیم گذشته و اوایل پیروزی انقلاب اسلامی طی شکار مفرط منقرض شدند ،بذل توجه ویژه گردد.

10-نسبت به ایجاد موزه بوم شناسی حوضۀ تالاب و تأسیس یک مرکز کویرشناسی و مطالعات مختلف مربوط به تالاب و کویر اقدام گردد.

11- امکانات مورد نیاز بیتوته و یا استراحت گردشگران و نیز علاقمندان به ورزشهای کویری به مرور زمان تکمیل گردد.

12- نسبت به تکمیل امکانات دسترسی به منطقه تالاب با سازمانهای اطلاع رسانی و دست اندرکاران امور گردشگری استان هماهنگی های لازم برقرار گردد.

13- تمهیداتی اندیشیده شود تا مردم محلی به ویژه اهالی شهرهای ورزنه و هرند و دیگر شهرها و روستاها به سرمایه گذاری های مود نیاز علاقمند و تشویق گردند.

14- چون توان های نهفته تالاب گاوخونی از نظر علمی از جمله خواص درمانی لجن ها و دیگر منابع طبیعی آن به درستی شناخته نشده است، اولویت مطالعت کویرشناسی مذکور به کشف اینگونه توانهای نهفته حوضه تالاب اختصاص یابد.

15- از آنجا که آلودگیهای صنعتی، شهری ، روستائی و زه کشی اراضی شور بالادست و انتقال مستقیم و غیر مستقیم آنها به زاینده رود از مهمترین موانع توسعۀ گردشگری حوضۀ تالاب گاوخونی بشکار می رود تدابیری سهل الحصول و لازم الاجرا برای جلوگیری از ورود آن آلودگیها به زاینده رود و در نهایت به منطقۀ تالاب اندیشیده و اجرا شود.

16- در رابطه با سرمایه گذاری های مربوط به انتقال آب از سرچشمه های مجاور زاینده رود تسریع گردد و سهم مناسبی از آب رودخانه به حفظ حیات تالاب و امور گردشگری آن اختصاص داده شود.

17- نظام خاصی جهت پیگیری پیشنهادات فوق و تقویت هماهنگی بین سازمانهای ذیربط در رابطه با گردشگری حوضۀ تالاب و کویر پیرامون ، طراحی شود.

تصاویر
 
 
باتلاق گاوخونی
 

دوران پر رمز و راز کودکی، لحظه تولد رازها و افسانه ها در ذهن ماست. کودکی، روزهای دنبال کردن سفرهای گالیور، شازده کوچولو، جزیره گنج و جادو و معجزه است.
کودکی سپری می شود ولی خاطرات و رازهایش بر ذهن ما همچون نقشی بر سنگ، باقی می ماند، و گاهی نشانه ای یا اشاره ای، از رازهای کشف نشده کودکی می گوید و، ما را به سوی خود فرا می خواند. در کتاب جغرافی دوران ابتدایی، نقشه ای طبیعی از ایران ترسیم شده بود. آن نقشه هنوز مرا می خواند و گاهی دقایقی بدان خیره می شوم، مثل دوران کودکی با حرکت قلم بر روی نقشه در رویاهای خود کوهها و رودها را یکی پس از دیگری پشت سر می گذارم. در همان کتاب جغرافی سالهای ابتدایی، در میان نقشه ایران، نام مکانی را دیده بودم که هیچ تصوری از آن نداشتم. باتلاق گاوخونی، براستی پر رمز و راز می نمود. اما شب سی ام بهمن 1383 مصمم به دیدن گاوخونی بودم.

مسیر
سفر خود را از اراک در ساعت 10 صبح، یکم اسفند ماه 1383 آغاز کردم، ابتدا از خمین و سپس از گلپایگان گذشتم. گلپایگان براستی دیدنیست، این شهر در میان دشتی که از همه سو به کوههایی بلند منتهی می گردد قرار دارد. تمامی دشت از درختان پوشیده شده است، در میان باغات، کبوتر خانه های متعددی وجود دارد.
کبوتر خانه ها، بناهای خشتی بزرگی هستند که توسط کشاورزان بنا می شده اند. این بناها دارای تیرهای چوبی متعدد در ناحیه فوقانی و شبکه لانه زنوری و متخلخلی در بخش داخلی خود هستند که مکان مناسبی برای زندگی کبوتران است. کبوترها برای تغذیه از آفات مزارع استفاده می کرده اند و فضولات آنها نیز بعنوان کود در مزارع کاربرد داشته است. همچنین کشاورزان برای تغذیه خود نیز از تخم کبوترها استفاده می کردند. این روش نگهداری از مزارع، بسیار مترقی بوده است، ولی متاسفانه در حال حاضر منسوخ گشته است. شاید کشاورزان نمی توانند از خوردن کبوترها چشم پوشی کنند و به سموم و کودهای شیمیایی بسنده کرده اند.

در اطراف گلپایگان قلاع متعددی وجود دارد که عموما در حال تخریب هستند. اگر می خواهید از آنچه فرسایش باد و باران بر سر خشت می آورد مطلع گردید، به بناهای خشتی اطراف گلپایگان سری بزنید. گویی گروهی هنرمند و متخصص با ظرافت بسیار بناهای عظیم خشتی را فرسوده اند تا فضایی اساطیری پدید آورند. درنزدیکی گلپایگان، ارگ گوگد قرار دارد. من سالهای گذشته شبهایی را در آن سپری کرده ام، این قلعه در دهه گذشته بازسازی شده است و هم اکنون بصورت یک هتل جهانگردی به توریستها سرویس می دهد. بنای زیباییست و ارزش دیدن و شبی را در آن به صبح رساندن دارد. رنگ و بوی کاهگل و خشت، آدمی را به گذشته های دور می برد.


سیاه کوه و پوشش گیاهی که اکنون نابود شده است. در همان اطراف به روستایی بنام ورنشان می رسی که براستی دیدنیست. این روستا با باغات فشرده و پردرخت و پرچین های کاهگلی و قلعه زیبایی که در میان آن بناشده، روستایی متفاوت و دیدنی است. خونسار بر فراز دره ای عمیق و پر آب بنا شده است. حاشیه دره از قلمستان هایی زیبا پر شده است. در قسمت فوقانی دره چشمه ای پر آب با حجم آب باور نکردنی از دل کوه می جوشد و تمامی دره را سیراب می کند. جوی های پر آب متعددی از چشمه منشعب می شوند و پائین تر وارد پارکی می شوند که جوی های پارک قادر به مهار آب نیستند و آب از پلکانهای پارک نیز جاریست. در ادامه خانه هایی کاهگلی و خشتی واقع شده است که آب جوی از میان اطاق ها و نشیمن خانه ها می گذرد، صدای آب آرامش بخش است و فضای خانه از پر از زندگیست.

پس از خروج از خونسار جاده مسیری پر پیچ و خم را تا بلند ترین قسمت راه طی می کند. بر فراز بلندی یک پست راهداری وجود دارد و از آن پس جاده به طول 15 کیلومتر کاملا مستقیم و بدون کوچکترین انحرافی، تا دامنه کوهی سنگی و خشن سرازیر می گردد. روستای دامنه در این مکان قرار دارد. از دامنه تا نجف آباد رفته رفته هوا گرمتر و بر تراکم روستاها و پوشش گیاهی افزوده می گردد. در سمت جنوب سد زاینده رود و جلگه آن واقع شده اند. از اصفهان شهر معماری و هنر ایرانی نیز گذشته و بسمت ورزنه در حاشیه باتلاق گاوخونی می روم. ورزنه شهری با برجهای کبوتر است، این برجها کاربردی همانند کبوتر خانه های گلپایگان دارند ولی بناهایی آجری و استوانه ای شکل، هستند که آدمی را بیاد کوره های آجر پزی می اندازد.

باتلاق گاوخونی
امسال زاینده رود پر آب است و گاو خونی سیری ناپذیر، عطش سالهای کم آبی را بر طرف می کند و زاینده رود را در بر گرفته و می بلعد. جاده باتلاق از ورزنه جدا شده و از شرق تا مرداب امتداد دارد. از آنجا که از درستی مسیر اطمینان نداشتم در میان راه تلفنی از محسن ادیب درستی مسیر را جویا شدم، و وی گفت که بسمت کوه سیاه رنگی که در مقابل دیده می شود بروم.

در سمت راست تپه های شن روان در دور دست مشاهده می شود و در سمت چپ دشتی وسیع با پوشش گیاهی استپی شامل گز و تاغ مشاهده می شود. پس از طی مسافتی حدود 10 کیلومتر در جاده خاکی به دامنه کوه سیاه رنگ می رسی، این کوه آتشفشانی که تماما از سنگهای سیاه رنگ متخلخل پر شده است مانند نگهبانی بر باتلاق نظارت می کند و راهنمای خوبی برای خارج شدن از مرداب است. در سمت جنوب باتلاق گسترده شده است. خوشبختانه تنها هستم و سکوت بر تمامی محیط حاکم است. بدلیل چسبندگی گل و لای، کفشهایم را در می آورم و مسیری حدود 2 کیلومتر را پیاده بسمت جنوب پیش می روم. رفته رفته بر عمق آب افزوده می گردد. راه رفتن روی گل نرم باتلاق و بسیار دلچسپ است.در دوردست تعداد کمی مرغان دریایی مشاهده می گردد. در یک سایت خبری خوانده بودم که، باتلاق گاوخونی و حوضه پیرامون آن یکی از نخستین منطقه های سکونت بشر، در حوضه داخلی ایران است که به دلیل دوری از شهر اصفهان و پیرامون آن به صورتی بکر و دست نخورده باقی مانده و از تخریب های تاریخی که دیگر منطقه های زاینده رود را دگرگون کرده بدور مانده است.

این باتلاق از لحاظ تنوع آبزیان و حیات وحش به مراتب غنی تر از حال بوده و جانورانی مانند: گورخر، آهو، یوزپلنگ، خوک و پرندگانی شبیه فلامینگو، مرغابی، آنقوت، تنجه، غاز خاکستری و...در آن به وفور وجود داشته است. بیش از سی گونه پوشش گیاهی نیز در تالاب وجود داشته از جمله: تاغ، گز، اشک، گون، شور، پرند، قیچ و...که اکنون تنها درختان گز به چشم می خورد. به دلیل صید و شکار بی رویه از یک طرف و آلودگی و کاهش شدید آب در نتیجه ورد فاضلاب ها و احداث سد زاینده رود از طرف دیگر روز به روز از تعداد پرندگان و وحوش آنان کاسته شده و به مرحله ی نابودی کامل رسیده است. افزون برآن افزایش بهره برداری از آب زاینده رود جهت مصارف کشاورزی، صنعت و نوشیدن؛ همانند پروژه عظیم انتقال آب زاینده رود به استان یزد باعث افت شدید آب ورودی به تالاب شده و کیفیت فیزیکی و شیمیایی آن را آنچنان دستخوش تغییر کرده که ادامه مصرف از آب تالاب را برای شرب جانوران و مصرف گیاهان غیر ممکن ساخته و در نهایت اکوسیستم تالاب را در معرض مرگ تدریجی قرارداده است.

در درون باتلاق، من حتی یک گیاه زنده هم ندیدم، براستی پوشش گیاهی باتلاق نابود شده است. این را هنگامی که پس از بازگشت عکسهای قدیمی را دیدم متوجه شدم. هیچ اثری از پوشش گیاهی تا عمقی که من رفتم و با دوربین جستجو کردم نبود یا من نیافتم. از آنجا که فرصت کم بود و تنها به سفر رفته بودم نتوانستم تا آنچنان که باید به جستجو بپردازم. عکسهایی که مشاهده می کنید، مربوط به سالهای گذشته است و از اینترنت جمع آوری کرده ام. در بهار نیز بار دیگر به گاوخونی خواهم رفت و گزارش کاملتری خواهم نوشت. می توان طی برنامه ای یک روزه از تهران به گاوخونی رفته و شب هنگام به تهران مراجعت نمود.

تصاویر
 
 
 
 
 
مهم‌ترین ویژگی‌ها و ارزش‌های زیست‌محیطی گاوخونی
 

از مجموع بیش از 200 تالاب موجود در کشور، 19 تالاب آن جزو تالاب‌های مهم بین المللی است که تالاب گاوخونی یکی از آنها به شمار می‌آید. با توجه به این که پذیرش هر تالاب در لیست کنوانسوین بین‌المللی رامسر بر اساس ملاک‌های مشخص و ارزش‌های بالای زیست‌محیطی صورت می‌گیرد، ثبت نام گاوخونی در کنار تالاب‌های مهم جهان خود دلیل آشکاری بر اهمیت و نقش همه‌جانبه این بوم‌سازگان آبی است. در ذیل به مهم‌ترین ویژگی‌ها و ارزش‌های زیست‌محیطی آن می‌پردازیم.


تصفیه آب و کاهش آلودگی آن
تالاب گاوخونی در انتهای مسیر رودخانه زاینده‌رود واقع شده است. این رودخانه در طول مسیر خود با انواع فاضلاب‌های کشاروزی، صنعتی و شهری آلوده شده و این آلودگی‌ها در نهایت وارد تالاب می‌شوند. بسیاری از سموم ناشی از این آلودگی‌ها می‌تواند با وارد شدن در مسیرهای طولانی و پیچیده شیمیایی در یک زمان نسبتاً طولانی تجزیه و از درجه سمیت آن کاسته شود. به این ترتیب تالاب به عنوان یک تصفیه‌کننده‌ی طبیعی از آلودگی‌های بعدی سفره‌های آّب زیرزمینی جلوگیری می‌کند.


تثبیت تپه‌های شنی و جلوگیری از گسترش کویر
از نقش‌های مهم و حیاتی تالاب، جلوگیری از حرکت شن‌های روانی است که در پهنه وسیعی از ناحیه غربی تالاب گسترش دارند. تپه‌های شنی مذکور تحت تاثیر رطوبت تالاب، پوشش گیاهی و خاصیت مویینگی خاک به مقدار زیادی تثبیت شده و در نتیجه شهرها، مزارع و روستاهای مجاور آن از خطر پوشیده شدن توسط شن‌های روان در امام هستند. بدیهی است در صورت نابودی بوم‌سازگان تالاب، روند گسترش کویر و حرکت شن‌های روان به طرف مناطق شرقی اصفهان به یک بحران زیست‌محیطی تبدیل شده و مهاجرت روستاییان را به دنبال خواهد داشت.


زیستگاه پرندگان آبزی و مهاجر
هر سال با شروع فصل زمستان و سرد شدن هوا، مهاجرت عظیم پرندگان از نواحی قطبی و سردسیر به طرف نقاط گرمسیر و جنوبی ایران آغاز می‌شود. تعداد زیادی از این پرندگان بلند پرواز در مسیر مهاجرت خود زمانی را در تالاب فرود می‌آیند تا استراحت کرده و یا آن را جهت گذران فصل زمستان انتخاب کنند. در سرشماری 1362 بیش از چهل هزار پرنده مهاجر تالاب گاوخونی را برای زمستان‌گذرانی خود انتخاب کردند و این تعداد در سال‌های مختلف بر اساس مقدار و کیفیت آب تالاب تفاوت می‌کند. شایسته است مهمان‌نوازان مهربان و شایسته‌ای رای آنها باشیم.


پناهگاه حیات وحش
اگر چه بر اساس نوشته‌های قدیمی از زمان‌های گذشته تالاب گاوخونی محل زندگی انواع جانوران از جمله آهو، گورخر، گراز،‌خوک، ماهی و . . . بوده است، ولیکن بر اساس تغییر شرایط حاکم بر تالاب از جمله کاهش سطح آب و شور شدن آن و همچنین شکار بی‌رویه آنها، امروزه پیش‌بینی می‌شود تنها تعداد کمی از انواع جانوران مختلف در ارتفاعات مجاور تالاب باقی مانده‌اند و چنانچه با تدابیر مسئولانه و بجا جهت تامین آب و حفظ جان آنها اقدامات لازم صورت نگیرد، این تعداد اندک نیز از بین خواهند رفت.


پوشش گیاهی
بخش‌هایی از تالاب، ب ویژه در قسمت شمالی- محل ورود رودخانه زاینده‌رود- پوشش گیاهی انبوه و متراکمی دارد که درختچه‌های گز با ارتفاع پوشش قابل ملاحظه‌ قسمت اعظم رویش‌های آن را تشکیل داده و سیمای جنگلی زیبایی را به وجود آورده است. در بررسی انجام شده توسط نگارنده در طی سال‌های 75-1374 ، 63 گونه گیاهی در قالب 14 جامعه گیاهی در قسمت شمالی تالاب شناسایی و معرفی شدند. تاثیر این پوشش در جلوگیری از گسترش کویر، حفظ حیات وحش، ایجاد زیستگاه مناسب برای پرندگان آبزی و مهاجر، کاهش شوری آب، تامین علوفه دام و . . . بسیار حیاتی است.


تفرج و تفریح
تالاب گاوخونی یکی از بکرترین بوم‌سازگان‌های استان اصفهان است که دارای جلوه‌های زیبا و بی‌نظیر می‌باشند. چشم‌اندازهای زیبای تالاب، صید و شکار مجاز پرندگان، بازدید از سیمای جنگلی بخش شمالی‌تالاب، استراحت در حاشیه شمالی دریاچه، به ویژه در فصول پرآبی و لذت بردن از پرواز دسته‌جمعی پرندگان بلند‌پرواز، صعود به قله کوه سیاه و تماشای گستره دریاچه از بالای کوه از جمله توان‌های تفریحی و تفرجگاهی آن محسوب می‌شود.


ارزش‌‌های اقتصادی
علاوه بر صید و شکار و پرورش برخی از آبزیان و ماهی‌ها در فصولی از سال، سنگ‌هی آذرین منطقه و محصولات دگرسانی آنها، همچنین املاح تبخیری گاوخونی توان اقتصادی درخور توجهی را به‌وجود آورده است. به عنوان مثال از آندزی بازالت‌های کوه سیاه برای مصارف ساختمانی و از املاح تبخیری گاوخونی جهت استخراج نمک، پتاس و . . . می‌توان بهره‌برداری کرد، مشروط بر این که بهره‌برداری‌ها سازمان یافته و به دور از تخریب و دگرگونی غیرمعقول در سیمای طبیعی تالاب باشد.


پژوهش و تحقیق
تالاب گاوخونی به عنوان یک منطقه طبیعی دست‌نخورده ، مجموعه‌ای از جومع گیاهی، جانوران ویژه آبزیان و پرندگان آبزی و مهاجر و همچنین عوامل غیر زنده موثر بر بوم‌سازگان تالاب است که توان بالقوه‌ای را برای بازدید اساتید، دانشجویان، محققین و انجام امور پژوهشی و تحقیقاتی فراهم می‌کند.
تامین سفره‌‌های آب زیرزمینی
در برخی از نوشته‌ها و به صورت اغراق‌آمیز به ارتباط ابی گاوخونی با بخش‌هایی از کرمان اشاره شده است، ولیکن آن چه مسلم است، با وجود گسل‌های موجود در منطقه و مسدود بودن تالاب بخشی از آب آن پس از تصفیه در لایه‌های مختلف زمین به آب‌های زیرزمینی پیوسته و در غنی شدن سفره‌های آب زیرزمینی موثر می‌باشد.


عوامل تهدید کننده حیات تالاب گاوخونی
با همه پیشرفت‌هایی که در راه شناخت ارزش‌های نهفته در تالاب‌ها و رموز زیستی آنها حاصل شده و با وجود تفاوت نگرش بشر در قبال تالاب‌ها به عنوان مناطق بد و غیرمفید به بوم‌سازگان‌های موثر و ارزشمند، متاسفانه هنوز روند تخریب و دست‌درازی انسان به آنها ادامه دارد. اگر چه از آهنگ سریع نابودی آنها به مقدار قابل توجهی کاسته شده، ولیکن سنگینی بار تخریب‌های گذشته و تداوم آهسته آن خسارات جبران‌ناپذیری را به محیط زیست ما وارد کرده است. تالاب گاوخونی نیز همانند دیگر تالاب‌های کشور از این لحاظ دارای یک وضعیت بحرانی است و چنان چه با توجه بیشتر و به موقع مسئولین امر از روند نابودی آن جلوگیری نشود، در آینده‌ای نزدیک شاهد مرگ این بوم‌سازگان بی‌نظیر خواهیم بود. عوامل تخریب و تهدید تالاب گاوخونی چه در گذشته و چه در حال،‌ هر یک با درجات مختلف بر این تالاب تاثیرگذار بوده‌اند که مهم‌ترین آنها عبارت‌ اند از:


کاهش آب ورودی به تالاب: بهره‌برداری از زاینده‌رود- به عنوان تنها منبع دایمی تامین‌کننده‌ی آب تالاب- هر روز افزایش می‌یابند و با توسعه صنعت، کشاورزی، شهرنشینی و . . . نیاز به استفاده از آن تشدید می‌شود، از این رو تنها مقدار اندکی آب،‌ آن هم در برخی از فصول سال، به تالاب می‌رسد و این سهم ناچیز هم با بهره‌برداری‌های غیرمجاز و سودجویانه در بیشتر طول سال به صفر نزدیک می شود. علاوه بر موارد مذکور تکمیل سد زاینده‌رود در سال 1348 موجب شد که آب رودخانه کنترل و از آن به بعد گاوخونی در حسرت سیلاب‌های عظیمی که هر از چندگاهی روانه تالاب می‌شد و گستره‌ی تشنه‌اش را سیراب می‌کرد، تا ابد باقی بماند.


چرای بی‌رویه: استفاده بیش از اندازه از مراتع گاوخونی برای چرای دام، به ویژه در زمان‌های گذشته، رویش‌های گیاهی منطقه را به شدت تحت تاثیر قرار داده و تا مرحله نابودی کامل پیش برده است. توسعه‌ی دامداری به هیچ وجه با امکانات و توان مراتع منطقه سازگار نبوده و تنها در شهر ورزنه و روستای اشکهران بیش از 50000 واحد دامی وجود دارد که این تعداد چهار برابر ظرفیت مراتع گاوخونی است . مراتع گاوخونی تا قبل از سال 1341 در مالکیت ارباب‌ها و خوانین منطقه بوده است. پس از آن در طی برنامه اصلاحات و تقسیم اراضی دولت، این مناطق ملی اعلام و هرج و مرج و بهره‌برداری بی‌رویه و خودسرانه دام‌داران از آن آغاز شد. پس از پیروزی انقلاب، هیئت واگذاری زمین بخش‌هایی از آن را برای انجام امور کشاورزی بین زارعین تقسیم کرد و کشاورزان نیز با از بین بردن پوشش‌های طبیعی آن، آنها را به زمین‌های زراعی تبدیل کردند، اما زمین‌های مذکور به علت شوری خاک و عدم زهکشی مناسب و کمبود آب کشاورزی، پس از گذشت چند سال قابل کشت نبوده و رها شدند، بنابراین مراتع گاوخونی همواره مورد بی‌مهری مسئولین و قربانی بهره‌برداری‌های غیر اصولی و سودجویان زارعین و دامداران قرار گرفته است . خوشبختانه در سال‌های اخیر با فعال شدن شرکت مرتعداران و دامداران گاوخونی، بهره‌برداری و احیای سازمان یافته مراتع گاوخونی به مرحله اجرا درآمد و مورد استقبال دامداران قرار گرفت، ولی ای کاش این اقدام به جا و موثر زودتر آغاز می‌‌شد تا بحران نابودی مراتع منطقه تا به این حد پیش نمی‌رفت.


آلودگی آب:‌ استقرار شهرها، روستاها، واحدهای کشاورزی و صنعتی بزرگ در کنار رودخانه زاینده‌رود از ابتدا تا انتها موجب شده که پساب ناشی از حضور یا فعالیت آنها بیشتر بدون انجام تصفیه کامل وارد رودخانه شده و در نهایت موجب آلودگی محیط زیست تالاب شود. تخلیه فاضلاب‌های کشاورزی، صنعتی و شهری در رودخانه زاینده‌رود، به خصوص در مواقعی از سال که میزان آب جای رودخانه در حداقل ممکن است، موجب آلودگی شدید آن شده و مصرف آن را حتی برای استفاده‌‌های کشاورزی غیرممکن می‌سازد. شدت این آلودگی‌ها به حدی است که هر از چند سال شاهد مرگ و میر هزاران ماهی و پرنده در طول رودخانه و به ویژه تالاب گاوخونی هستیم که بر اثر مسمویت ناشی از منابع آب و غذایی موجود، از بین رفته‌اند. همچنین طی سال‌های اخیر شبکه‌های زهکشی گسترده‌ی به ویژه در قسمت‌های انتهای زاینده‌رود به رودخانه منتهی شده که بر شدت آلودگی و شوری آب تالاب افزوده‌اند.


شرایط اقلیمی: کاهش نزولات جوی و خشکی‌گرایی منطقه که از زمان‌ای گذشته شروع شده، هر روز دامنه‌ی وسیع‌تری به خود می‌گیرد. با کاهش آب ورودی تالاب از طریق زاینده‌رود، رودخانه‌های فصلی و آبراهه‌هایی که از ارتفاعات مجاور تالاب سرچشمه می‌گیرند از یک طرف و تبخیر شدید آب از طرف دیگر،‌ علاوه بر افزایش شوری آب،‌ از حجم و گستره گاوخونی به مقدار چشم‌گیری کاسته می‌شود.
آتش‌سوزی: بر اساس مطالعات انجام شده از آتش‌سوزی‌های سازمان یافته می‌توان اصلاح ترکیب پوششی و عناصر رویشی برخی از بوم‌سازگان‌ها استفاده کرد، اما آتش‌سوزی‌های وسیع و ناگهانی که به وسیله برخی از دامداران، ساکنین مناطق مجاور و رهگذرانی که از تالاب بازدید می‌کنند، ایجاد می‌شود، هر بار بخش وسیعی از جوامع گیاهی را نابود کرده، از بین می‌رد. خسارات ناشی از این آتش‌سوزی‌ها به خاطر آن که اغلب با اقدامات مسئولین امر همراه نبوده و در نهایت خود به خود خاموش می‌شود، گسترده است.


صید و شکارهای بی‌رویه و غیرمجاز: تالاب گاوخونی و مناطق مجاور آن به علت وجود برخی از جانوران وحشی،‌ آبزیان و تعدد زیادی از پرندگان بومی و مهاجر، از اهمیت بالایی برخوردار است،‌ ولی از لحاظ شکار جزو مناطق‌ آزاد محسوب می‌شود . شکار در چنین مناطقی تابع قوانین خاص و در ایام مشخصی از سال صورت می‌گیرد، اما به علت عدم نظارت کافی، شکارچیان قوانین را رعایت نکرده و برخی از آنان بدون کسب مجوز تعداد کثیری از آنها را به صورت غیرقانونی صید می‌کنند.
حرکت شن‌های روان: حاشیه غربی تالاب گاوخونی را پهنه‌‌های وسیعی از تپه‌های شنی فرا گرفته است. بادهایی که از این نواحی به طرف دریاچه می‌روند، ماسه‌ قبل توجهی را با خود حمل کرده و در اثر افزایش رطوبت، هنگام حرکت در طول دریاچه ماسه‌ها را رسوب داده و موجب پر شدن آن در درازمدت می شوند.
تامین سوخت ساکنین مجاور تالاب: در زمان‌های گذشته اهالی مناطق مجاور تالاب برای تامین بخشی از سوخت زمستانی خود اقدام به قطع درختچه‌ها و پوشش‌های گیاهی آن می‌کردند. اگر چه امروزه آثاری از تخریب‌های گذشته اهالی هنوز به چشم می‌خورد، ولیکن خوشبختانه با جایگزینی سوخت‌های فسیلی این مسئله منسوخ شده و سیمای جنگلی (گزستان) ناحیه شمالی تالاب ترمیم شده است.

تصاویر

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۳۰
fariba armaghan

نظرات  (۲)

مرسیعالی بود
مرسی از همی لحاظ عالی بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی